هر جمعه به جمعه سر و گوشش می جُنبه!

ینی واقعا مدال بی جنبگی رو باید بگیرم چون همین امشب که دیدم دارم به خودم می گم وای باید برم حتما وبلاگ بنویسم که منظم بشه نوشتنم احساس خیلی متعهدگونه ای بهم دست داد. در حدی که برم برای انتخابات ریاست جمهوری هم ثبت نام کنم!

------

واقعا آدمی چیه؟ یه وعده غذایی رو که بتونیم با ه در آرامش به پایان برسونیم بدون اینکه ده بار اینو از زیر میز در بیاریم یا از تو دهن اون کاغذ و پلاستیک بیرون بکشیم برامون دستاورد محسوب میشه!

------

نمی دونم فیلم motherhood  رو دیدین یا نه. جزو دو سه فیلمی بود که من بعد از تولد اولی دیدم و با وجود اینکه خودم مادر بودم به نظرم به شدت اغراق شده میومد و مدام می گفتم خب uma thurman می تونست اون روز اینهمه مشغله داره خرید حراجی نره یا بچه رو پارک نبره یا مثلا چه اصراریه فلان. و نظرم این بود که آدم می تونه از یه سری کارا بزنه و لازم نیستن و ... 

ولی الان می بینم اگر بخوای به بهانه مشغله های بچه ها از چیزی بزنی عملا باید از همه چی بزنی.

این میشه که من از سر کار می پرم می رم آرایشگاه و سر راه برگشت حتما یه سری به اون مزون که برام مسج داده بود حراج بعد از عید گذاشته می زنم.

حالا گیرم در آرایشگاه دیگه فرصت مانیکور نیست و فقط پیرایش های ضروری رو انجام می دم یا در مزون با عجله چرخ می زنم و از خیر امتحان کفش هایی که می دونم نخواهم خرید می گذرم، ولی می رم. یعنی باید برم.

------

کارم همیشه برام یکی از ارکان اصلی زندگیم بوده. از شهر عزیزم بخاطرش جدا شدم. در این حد برام مهمه. از اواسط بهمن گذشته دوباره برگشتم سر کار. و روحیه م خیلی بهتر از وقتیه که نمی رفتم.

نظرات 4 + ارسال نظر
لیلی چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 02:16

چقدر خوب برنامه ریزی کردین ال، دیگه مطمئن شدم که خیلی توانمندی
والبته داشتن همسر همراه وهمدل وبادرک بالا که واقعااااااا علاج هر دردی است.
تو حرفات دچار تناقض شایدم سوتفاهم شدم خوردن غذای فریزری در طول هفته و درمقابل ممنوع دونستن خوراکی های سوپرمارکتی!
من هفته ای دوروز کسی برای کارهای خونه میاد
وقتی هفته ای سه روز برات میان نمیشه غذای روز وفرداش رو هم براتون مهیا کنن؟؟
بچه ها تقریبا دارن همدیگرو به عنوان هم بازی پیدا می کنن واین نکته مثبتیه تو روابط بین شون بنظرم

پ.ن. یه روزهایی حرف عشق اول ودوم بود
وامروز حرف بچه اول ودوم
خداروشکر ولی ال بین خودمون باشه بع2ی وقت ها عمیق دلم هوایی میشه میخواد باز بتازه بگه من هنووووووزم می تونم سرکشی کنم کافیه افسارمو باز کنی ولی ولی ولیهنونطور عمیق هم نمیخوام که بشه ونمیزارم

من جواب تو رو نوشته بودم ولی انگار send نشده بود :(
هنوز تا توانمندی خیلی راه هست. اون خانم می تونه غذا درست کنه ولی متاسفانه دستپختش رو ه اصلا دوست نداره و البته خیلی خیلی هم ناسالم و چرب و چیلی بیش از حد درست می کنه. غذاهای ساده رو گاهی بهش می سپرم. در مورد غذای فریزری اتفاقا من این بحث رو با دخترخاله ام هم داشتم. ببین ما گوشت مصرفی غذا رو که معمولا تازه نمی خریم. می خریم فریز می کنیم. برای همین به نظر من اگر غذا رو با گوشت تازه درست کنی و بعد فریز کنی چندان فرقی با غذای تهیه شده با گوشت فریزری نداره. قطعا قطعا قطعا که بهتره غذا تازه و به روز تهیه بشه ولی ما معمولا نمی تونیم بجز آخر هفته. و البته برای بچه ها غذای تازه درست می کنم هر روز :)

حسرت عدم چهارشنبه 30 فروردین 1396 ساعت 12:14

آفرین ال واقعا آفرین...

ولی من در عوض همچنان درگیر افسردگی و عذاب وجدان و لذت نبردن از زندگی ام و واقعا دیگه خسته م

ای کاش یه کاری از دست من بر میومد...

بهناز یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 06:09

سلام ال جان چرا بی جنبگی خیلی هم خوبه من که بهت رای میدم

بهناز یکشنبه 3 اردیبهشت 1396 ساعت 06:10

سلام ال جان چرا بی جنبگی خیلی هم خوبه من که بهت رای میدم
این فیلمو ندیدم ولی حتما سعی میکنم ببینم خیلی خوبه مادر بین اونهمه مشغله ی جایی ولسه خودش باز کنه باعث میشه ی انتراکی بشه واسه بقیه روز منم شده خونه بهم ریخته بوده ول کردم رفتم ورزش گاهی فقط میخوام ی هوایی بهدسرم بخوره
خوشحالم که دوباره مشغول به کار شدی خیلی خوبه

مرسی عزیز دل برای اینکه همیشه با مثبت بودنت در مورد من بهم انگیزه می دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد