امان

یه کارتون دیدم که طرز لباس پوشیدن یه خانم اروپایی رو کشیده بود وقتی میره سر کار (لباس رسمی، کفش پاشنه متوسط، موهای جمعشده، آرایش ملایم، کیف رسمی)، خرید (لباس شیک ولی نسبتا راحت، کفش تخت، موها بسیار زیبا، کیف جادار)، پارک (لباس نسبتا ورزشی، کتونی، موهای بافته)، گردش شبانه آخر هفته با دوستا (پیرهن s..y کوتاه، آرایش بیشتر از همیشه، موهای درستشده، کفش پاشنه بلند قرتیطور، کیف ژیگولی دستی کوچولو)، کنار ساحل (مایو، دامن لنگی، صندل تخت لاانگشتی، کیف شنا).

ستون پایینش هم یه خانوم ایرانی رو در این شرایط کشیده بود. در همه حالات درست عین هم: مانتو تنگ و چسبون و خیلی کوتاه، شلوار آلامد، کفش پاشنه هزارسانتی، آرایش غلیییییظ، موها افشون پریشون از کنارههای شال پرپری بیرون، کیف جینگول مستون.

معتقدم تعداد زیادی از خانمها در ایران مناسب موقعیت لباس نمیپوشن و آرایش نمیکنن.

مدام هم مصداقهاش رو میبینم:

کفشهای پاشنه باریک و دهسانتی روی پیادهروهای داغون و پر چالهچوله خیابونا وقتی میرن خرید، میرن پارک، میرن اطراف شهر برای تفرج

صندل یا کفش مشبک وقتی که بارون میاد، یا هوا سرده

کیف فسقلی با بند طلایی وقتی میرن سر کار 

لگینگ پلنگی توی بانک

مقنعه وقتی میرن مهمونی (این معمولا مختص کارمندان نهادهای دولتیه. حتی اگه از ترس حراستشون باشه، بعید میدونم یک روسری تیره و موهای کاملا پوشیده در کنار همسر و بچه ها خطرناک باشه).

 

یادم میاد ٢٠ ساله بودم و رفته بودیم عروسی، آخر شب که با بقیه مهمونا دم در منتظر بودیم ماشینها از پارکینگ بیان، به مامانم گفتم وقتی من نوجوون بودم، قیافههای آدما تو عروسی کلییی تغییر میکرد. آرایش غلیظشون کاااملا با آرایش در مهمونیها و جمعهای خونوادگی فرق میکرد.

ولی الان همه مثل دیروز و پریروز و ماه قبلشونن! هر روز انگار همه عروسی دعوتن!

 

متاسفانه این عدم هماهنگی لباس با موقعیت به دختربچهها هم سرایت کرده.

تازگیها که کوچولو رو پارک میبرم، دختربچه هایی رو میبینم که با کفش ورنی براق سفید پاشنه تقتقی دارن میدوون و جست و خیز میکنن.

یا روی سرسره، دختربچه حدودا ٥-٦ سالهای رو دیدم که یه تاپ مشکی لونهعنکبوتی تا بالای نافش، بدون اینکه زیرش زیرپوش باشه تنش کردن. والا این لباس برای وقت .... یه بزرگسال خوبه نه یه دختربچه در هیچ شرایطی.

وسط استخر توپ دختربچهای رو دیدم با یک پیرهن مهمونی از جنس تافته و بدون قابلیت انعطاف موقع بازی و یک گل سر پر از نگین درشت. خب این طفلی یه چیزی بخوره به سرش یا بیافته، اون همه استالاگمیت میرن توی پوست سرش که.

نکته: شاید پدر و مادرهاشون آدمای spontaneousای هستن و به قصد مهمونی رفتن ولی زمین بازی طلبیده.

بعید میدونم آدمای بچهدار، با خودشون لباس زاپاس راحتی نبرن. کاش ببرن. کفش هم. برای دخترها هم. انقد بعضی دخترا خانوم و نظیفن که به فکر مادر نمیرسه این لباس کثیف میشه و بهتره زاپاس برد. ببرین براش. لطفا. و کفش.

پی نوشت:

راجع به عدم هماهنگی رنگ لباسها و مدلها حرف نمیزنم چون اون کاملا سلیقهایه

مثالهام هم هیچ ربطی به تمکن مالی فرد نداره

من قبول ندارم که چون در ایران آزادی پوشش نیست اینجوریه. در تمام این موقعیتها میشه لباس شیک و مناسب پوشید. حداقل کیف و کفش و روسریش که میشه. شلوارش هم همینطور. جهنم همون مانتو تنگه که برای بعضیا لبه دکمه هاش کشیده یا باز شده یا بدنشون دور تنه لباس ٤ تانون باگت چیده، بپوشن!

پی نوشت آخر:

خیلی از فروشندههای مانتو، آفت سایز درست خریدنن. کاملا مانتو از زیر کمر کشیده شده بالا و میگه ببین چه قالب تنته!

آخرین تیر و حربهشون هم اینه که خب یه سایز بزرگتر بپوشی سرشونه هاش خوب نمی ایسته

خب نایسته! نمیخرم. لباسها قالبهای مختلف دارن. این مدل به فرم بدن من نمیاد. قرار نیست کل زنها بتونن یه مدل رو در سایزهای مختلف بپوشن و زیبا باشه.

قبلا سایز پیشنهادیشون رو پرو میکردم و بعد تقاضای سایز بعدی رو میکردم یا نمیخریدم. الان کاملا فرم بدن و مدل لباس و سایزم دستمه. اصلا به حرفشون در مورد سایز وقعی نمی نهم و به چشمان خودم اعتماد میکنم.

از همه مهمتر: در مورد مانتو اصلا به عدد سایزی که توی یقه چسبونده شده اهمیت نمیدم. اون که چشمم میگه رو پرو میکنم. مهم اینه اندازه باشه، کی ازت میپرسه چه سایزی "خریدی"؟ نهایت اون سایز رو قیچی کن بنداز دور. تو که سایزت عوض نشده، اون لباس عجیبه. واقعا هم بعضی مانتوها رو بذارین روی هم بین مدیوم و ایکسلارج فقط یک سانت فرقه!

پینوشت بعد از آخر: آخ جای شیرین جان خالیه. اگه بودن حسابی حرف میزدیم در این مورد.

نظرات 4 + ارسال نظر
ژینو چهارشنبه 25 شهریور 1394 ساعت 19:02 http://zhinou.blogsky.com

وای چقدر باگتهای چیده شده خوب بود :))
منکه همیشه با شرکتم یا دانشگاه وقتی بینش بخوام برم جایی نهایت بتونم یه کم پشت چراغ قرمزها آرایش کنم و یه شال بردارم با خودم :(

خب همین هم عالیه

لیلی پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 01:48

آخ ال گل گفتی
من عذاب روحی میکشم وقتی می بینم باکفش پاشنه بلند اومدن پیاده روی و خرید
آخه میدونم که دارن چه بلایی سر کمرو ستون مهره هاشون میارن!
باقی موارد هم بدون استثنا باهات موافقم
باهمسرم هم خیلی دراین موارد صحبت می کنیم و هردو نداشتن مطالعه و نبود فرهنگ کتابخوانی در خانواده ها رو علت اصلی میدونیم.

من بیشتر فکر می‌کنم نبود مکان عمومی (مثلا کلاب و بار و ....) که بتوانند لباسها و کفشهایی که از نظرشان زیباست را بپوشند عامل اصلی است. همه هم انقدری پول ندارند که هر هفته رستوران و ... بروند یا مهمانی بدهند و کفشها را آنجا بپوشند.
------------
چرا دیگه وبلاگ نمی نویسی؟

لیلی پنج‌شنبه 26 شهریور 1394 ساعت 20:17

آفرین ال اینم از دلایل خیلی مهمه

راستش روزهام خیلی ثابته،حرفی برای وبلاگ ندارم

از دلت بنویس :*

[ بدون نام ] سه‌شنبه 31 شهریور 1394 ساعت 21:34

ال من از اونور بوم افتادم مهمونی باشگاه پارک و... فقط تیپ اسپرت میزنم اینقد که اصلا بلد نیستم تیپ خانمانه بزنم خیلی دوست دارم ولی ... تقصیر م هم هست همه اش میگه اسپرت بیشتر دوست دارم

سلیقه‌ایه :) تو هر چی بپوشی ماههههی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد